خندیدم و با همه شون دست دادم. صدام رو آوردم پائین به پشتم اشاره کردم.: - راهنمای ازدواج چشه ؟.. . شونه باال انداختن.: - نمی خونی تو ؟.. . قشنگه ها.. . برگه هامو آوردم باال و تو هوا تکونشون دادم.: - برم اینا رو تحویل استاد بدم.. . بر می گردم.. . رفتم سمت در.: - راهنمای ازدواج کتاب.. . دارم میرم کیک و آبمیوه بگیرم.. . میای دیگه ؟.. . سرمو به نشونه تائید تکون دادم. خواستم از در برم بیرون که راهنمای ازدواج موفق صدام زد. راهنمای ازدواج: - راهنمای ازدواج فیلم میشه واستی منم همرات بیام ؟.: - آره حتما.. . بلند شد و سوئی شرتش رو تنش کرد و کنارم قرار گرفت. با هم زدیم بیرون.: - چرا تو خودتی راهنمای ازدواج موفق ؟.. . چیزی شده ؟.. . راهنمای ازدواج شاد و پایدار: - می خوام برم بهش بگم محدثه.. .: - به کی چیو بگی ؟.. .
نباید این کارو بکنی راهنمای ازدواج.. .
- به سعید.. . بگم دوستش دارم.. دیگه طاقت ندارم محدثه.. . ایستادم.: - این چه حرفیه.. . نه اصال نباید این کارو بکنی راهنمای ازدواج.. . به هیچ وجه.. . لیال: - حداقل تکلیفم روشن شه راهنمای ازدواج فیلم.. .: - بهت گفتم نه.. . تو االن حالت بده داری کامال از روی احساساتت تصمیم می گیری.. . آخه مگه تو بچه ای دختر؟.. . راهنمای ازدواج شاد و پایدار کم آوردن چه ربطی به بچه بودن داره ؟: - ببین لیال من کامال درکت می کنم.. . می فهمم چی میگی.. . به می فهمم ولی تو نباید فقط جلوی پاتو ببینی.. . دو قدم جلوترت رو هم یه نگاه بنداز.. . راهنمای ازدواج این کاری که می خوای کنی ابراز عشق و در اومدن از بالتکلیفی نیست.. . این شکستن غرورته.. . شروع همه حسای بد دنیاست.. . شروع نا امیدیه.. . باور کن اگه بخوای تو همین حالت بمونی هزار برابر بهتر از حالیه که بعدا می خوای پیدا کنی.. . دستشو کشیدم و راه افتادیم.: - ببین راهنمای ازدواج موفق.. .
- من می دونم چقدر برات سخته و داری عذاب می کشی.. . ولی اگه بری بگی.. . نمی دونم.. . ولی این یه بازی دو سر باخته.. . برای تو.. . بذار از هر دو جنبه بررسیش کنیم.. . اگه قبول کنه و بگه منم دوست دارم و بیا با هم باشیم.. . بهت قول میدم باز هم پشیمون میشی از این کارت.. . حتی اگه به ازدواج ختم بشه.. . شاید همش به روت بیاره که تو اومدی.. . تو راهنمای ازدواج فیلم خواستی اول. این ناراحتت نمی کنه ؟.. . یا نه.. . راهنمای ازدواج شاد و پایدار این آقا سعید فرشته باشه.. . هیچوقت نازکتر از گل بهت نگه.. . بعدها تو جمع دوستات.. . همش تعریف کنن که شوهر من فالن قدر اومد خواستگاری.. . فالن کرد.. . راهنمای ازدواج کتاب کرد.. . راهنمای ازدواج و طلاق منتمو کشید.. . هی من براش طاقچه باال گذاشتم و فالن و بیسار.. . ببین تو خودت چه حالی میشی ؟.. . رسیدیم جلوی در اتاق استاد. ایستادیم ولی من حرفمو ادامه دادم.: - تو دلت نمی گی کاش قصه منم اینطور بود ؟.. ..
راهنمای ازدواج و طلاق از عشق و محبت هم باشی
شاید راهنمای ازدواج و طلاق از عشق و محبت هم باشی.. . ولی تو یه زنی.. . از جنس خودم.. . پس یه خالئی تو وجوت پیدا میشه.. . همش تو ذهنت هست که اولین قدم رو تو برداشتی.. . من رحیات تو رو میشناسم که دارم می گم.. . راهنمای ازدواج کتاب تا اینجا داشته باش.. . راهنمای ازدواج موقت بر می گردم.. . دستی به شونه اش زدم و رفتم داخل. یکم صحبتم با استاد طول کشید. بیرون که اومدم دیدم راهنمای ازدواج موفق تکیه داده به دیوار و چهره اش بیشتر تو هم رفته. منو دید و جلو اومد. دوباره راه آفیس رو پیش گرفتیم.: - فکر کردی به راهنمای ازدواج موقت ؟.. . ابروهاش به هم گره خورده بود.